Sunday, June 25, 2006

حسرت،عشق گمشده،تعارض درونی؟
آیا همه آنچه در پستهای پیشین آمده است ، حول این سه محور میگردد؟
آیا میتوان گفت آنچه من مینویسم یا میاندیشم یا به زعم تو آنچه حرف من است منفک از دید من نسبت به پیرامون منست؟
بی شک حرف من چیزی جز تاثیر محیط پیرامون بر وجود من نیست حال بماند که این تاثیر تا چه اندازه باعث اغتشاش دید من نسبت به اطرافم شده است
اینچنین تصور می کنم که با بیان مشروح دریافت خویش، در جهت به ابتذال کشاندن مفاهیم حرکت خواهم کرد
نمی توانم درک کنم که منظور از"تکامل شعر به نثر" چیست،تکامل کیفی یا کمی؟
کدام شعر به کدام نثر؟ من مدعی خلق اثر نیستم ، تصاویر و فضاهای ذهنی من ، قالب نوشتاریی اینچنین را بر من تحمیل می کند
...

0 Comments:

Post a Comment

<< Home